شب یلدا هم گذشت انشاء اله که دلاتون بهاری باشه و هوای خونه دلتون گرم و وقتی به خوش آمدگوئی زمستون دست دراز میکنید دستهاتون پر از گرمای عشق باشه و محبت
شب یلدای بسیار بسیار خوبی بود خیلی چسبید تا حالا هیچ شب یلدائی اینقدر نچسبیده بود
خیلی خوب بود
پدامون و مادرامون و خواهر هامونو و برادرهامون و بابا بزرگ و مادربزرگ عزیزترین فرد زندگیم دور هم جمع شدن و البته به همراه خود ما و کلی گفتیم و خندیدیم
بعدشم ساعت 12.30 دقیقه نصف شب راه افتادیم به سمت پارک ملت، اونقدر شلوغ بود که انگار تازه ساعت 6 غروبه
البته سعادت نداشتیم بیشتر توی پارک پیاده روی کنیم چون یه عزیزی خیلی سردش بود و خوب البته اقتضای سن و سال بود
خوش گذشت و در کل میتونم بگم عالی بود
زمستون قشنگ اومد
برفای سفید
دستای گرم
جمشیدیه
سرخوردن روی برف توی سرآزیری (البته ما فقط نگاه میکنیم سر خوردنشونو)
چای داغ
بخار گرمی که از حنجره بیرون میدیم
درختای سفید پوش
شور و شوق برف بازی دخترا و پسرای جوون
کوه نوردی کنار خوبترین کسی که توی زندگیت هست
و کلی گفتنی دیگه توی این فصل رو دوست دارم
چی خواستی تا الان و چی شدی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
تبیریک عید نوروز و اخبار نی نی
پلینازم من
گر نکوبی شیشه غم را به سنگ
ما به منبر میرویم شما هورا بکشید
احوال نامه
اوضاع نامه ای مشوش
روز پدر
عشق
بازم دارم خواب میبینم
تولدانه مادرانه
شیپوری چی خبری آورده
عید مبارکی
همچی همینطوری یکهویی یکهو شد
وقایع الاتفاقیه روی تولدانه
[عناوین آرشیوشده]